کتاب خوب من
قسمتی از داستان:
آخرین سیگارش را روشن کرد و بعد ولنگار خودش را روی بستر انداخت. از پنجره کوچک اتاقش در طبقه سوم عمارت آسمان ژرف و سیاه و ستارگان خاکستری رنگ مثل همیشه خود را به نمایش گذاشته بودند. او هر شب به هنگام خواب مدتها در بسترش به ژرفای تیره آسمان و بازی ستارگان خیره میشد و آهسته آهسته با آنها راز و نیاز میکرد. مهرداد در راز و نیازهای غریبانه اش به سرزمین بی پایان خواب قدم میگذاشت اما….
اطلاعاتی در مورد نویسنده:
رجبعلی اعتمادی در سال 1312 در شهر لار استان فارس به دنیا آمد. پدرش اسم پدربزرگش را برای او انتخاب کرد ولی مادرش نام او را به مهدی تغییر داد ولی نام شناسنامهای او همچنان رجبعلی باقی ماند. در سال 1335 پس از اتمام دوره سربازی، در آزمون آموزشی روزنامه اطلاعات شرکت کرد و به عنوان نفر ششم وارد روزنامه اطلاعات شد. اعتمادی بنیانگذار و سردبیر اولین مجله با مخاطب ویژه نسل جوان ایران بود.
مجله جوانان از نشریات مؤسسه اطلاعات در سالهای دهه چهل و پنجاه با سردبیری اعتمادی (1345–1359) به یکی از پرفروشترین مجلات ایران تبدیل شد که فراتر از مرزهای ایران حتی در دیگر کشورهای فارسی زبان همانند افغانستان و تاجیکستان هواداران خود را داشت.او بیشتر کتابهایش را با نام مستعار ر.اعتمادی به چاپ رساندهاست. او بیشتر اشتهار ادبیاش را به خاطر سوژههای داستانهای خود دارد. ر. اعتمادی یکی از معدود رمان نویسان معاصر ایرانی است که چندین نسل جوان ایران بسیاری از کتابهای او را خواندهاند و میشناسند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.