کتاب صوتی جنگجوی عشق
کاربران گرامی محتوای فایل نسخـه کامـل کتاب صوتی جنگجوی عشق اثر گلنن دویل ملتن می باشد.
مشخصات محصول:
✔ عنوان: کتاب صوتی جنگجوی عشق
✔ نویسنده: گلنن دویل ملتن
✔ مترجم: سمانه پرهیزگاری
✔ گوینده: آزاده رهگذر
✔ زبان ترجمه: فارسی
✔ تعداد صفحات: 240
✔ فرمت فایل ها: mp3
✔ تعداد فایل ها: 27
✔ حجم کل فایل ها: 453 مگابایت
✔ مدت زمان پخش: 9 ساعت و 38 دقیقه
جنگجوی عشق
توضیحات مختصری درباره کتاب:
کتاب صوتی جنگجوی عشق اثری شگفت انگیز و تحسین شده درباره زندگی یک زن است که میجنگد تا عشق و زندگی مشترک خود را دوباره زنده کند. به مردش اعتماد کند و به زندگی باز گردد؛ زندگی یک زن با تمام سوال هایی که درباره ازدواج، خانواده و زندگی برایش پیش میآید. سوال هایی که شاید قدرت این را دارند که انسان را تسلیم شرایط کنند یا او را وا دارند تنها آرزو کند جان سالم به در برد، اما این داستان ما را برآن میدارد که فراتر بی اندیشیم و چون ققنوسی با عشق و امیدی تازه و قدرتی دو برابر باز گردیم و از نو ساخته شویم و بسازیم، با ایمان به این که تنها سیراب کننده، عشق است، اگر پیوند یگانه بین ذهن و روح و راه محافظت از آن را چون جنگجوی عشق دریابیم.
گلنن دویل ملتن داستان زندگی اش را آنقدر جسورانه و واقعی نوشته که خواننده ناخواسته در حفرههای عمیقِ زندگیِ او گیر میکند و از جایی به بعد حس میکند که شاید این حفره عمیق، حفره زندگیِ خودش هم بوده… و یا هست. رو به رو شدن با واقعیت هایی انکار نشدنی که همه مان سعی در انکارشان داریم، اتفاقی است که با مطالعه کتاب صوتی جنگجوی عشق برایمان می افتد. ما چقدر واقعی بودهایم؟ چه مقدار از ما خودِ ماست و چه مقدار سایه هایمان؟ دویل ملتن چیزهای زیادی را برای مان تداعی میکند؛ خشم های درونمان ـ خشم های سرکوب شدهای که در وجودمان گیر کرده، تلاش های نابهجا و احمقانه برای دوست داشتنی بودن، عقده های درمان نشده، ترس های بی انکارِ انکار شده، دشمنی با جهان، دشمنی با خودمان و بالاخره… از خدا برایمان میگوید، از خدا و ایمانی که راه عشق را هموار میکند.
بخشی از متن کتاب:
پدرم دست من را توی دست کریگ می گذارد. الان زمانیست که دست من نباید در دست کس دیگری جز او باشد. ما وقت زیادی نداریم. کریگ دست من را میگیرد و ناگهان رو به روی یکدیگر قرار میگیریم. این رو در رویی آن قدر آنّی و سریع اتفاق میافتد که من نگاهم را از کریگ می گیرم و به سمت کشیش میچرخم، اگرچه میدانم برای این کار خیلی زود است. کریگ نگاهم میکند و کمی بعد، او هم نگاهش را از من می دزدد. من از گوشهٔ چشم به صورتش نگاه می کنم و از این که چقدر جوان به نظر میرسد درست مثل بچه ای که لباسِ رسمیِ پدرش را پوشیده..
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.